31

تو را با تیشه عشقم میان مرمر قلبم تراشیدم.... از آن پس تو را چون بت پرستیدم....
عزیزم به اندازه گل دو ستت ندارم چون پژمرده می شوی .... به اندازه عمرم دوست ندارم چون یک روز تمام می شوی..... به اندازه آسمان دوستت دارم چون تا قیامت هست و تا قیام قیامت دوستت دارم.
عهد کردم اگر بوسه دهی توبه کنم ..... که دگر باره از این گونه گناهان نکنم ...... چون که برخواست لبانم ز لبانت...توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم....
دوست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد .... دوست آن است که هر لحظه بیادت باشد ....
اسمت را چون گل گذاشتم ترسیدم پژمرده شوی ..... گذاشتم خورشید ترسیدم غروب کنی ..... تصمیم گرفتم بزارم جونم که اگه رفتی با هم بریم....
میدونی فرق تو با اشک چیه؟؟؟ اشک یه روز از چشم می افته اما تو هرگز ....
اگه گفتی امروز چه روزیه؟؟؟؟
زیاد فکر نکن
امروز روزیه که دلم واست تنگ شده...
ما را یک دل ز خوبان جدانیست ..... ولی صد حیف خوبان را وفا نیست ...... به دوستان دل سپردن کار سهل است.....ز دوستان دل بریدن کار ما نیست....










